شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۲۴: چو دل ز دایرهٔ عقل بی تو شد بیرون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو دل ز دایرهٔ عقل بی تو شد بیرون مپرس از دلم آخر که: چون شد آن مجنون؟ دلم، که از سر سودا به هر دری می شد چو حلقه بین که بمانده است بر در تو کنون کسی که خاک درت دوست تر ز جان دارد چگونه جای دگر باشدش قرار و سکون؟ دلم، که حلقه به گوش در تو شد مفروش که هیچ قدر ندارد بهای قطرهٔ خون چو رایگان است آب حیات در جویت چرا بود دل مسکین چو ریگ در جیحون؟ دل عراقی اگر چه هزار گونه بگشت ولی ز مهر تو هرگز نگشت دیگر گون شیخ فخرالدین عراقی