شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۱۹: بیرخت جانا، دلم غمگین مکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی رخت جانا، دلم غمگین مکن رخ مگردان از من مسکین، مکن خود ز عشقت سینه ام خون کرده ای از فراقت دیده ام خونین مکن بر من مسکین ستم تا کی کنی؟ خستگی و عجز من می بین، مکن چند نالم از جفا و جور تو؟ بس کن و بر من جفا چندین مکن هر چه می خواهی بکن، بر من رواست بی نصیبم زان لب شیرین مکن بر من خسته، که رنجور توام گر نمی گویی دعا، نفرین مکن در همه عالم مرا دین و دلی است دل فدای توست، قصد دین مکن خواه با من لطف کن، خواهی جفا من نیارم گفت: کان کن، این مکن با عراقی گر عتابی می کنی از طریق مهر کن، وز کین مکن شیخ فخرالدین عراقی