شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۱۷: تا توانی هیچ درمانم مکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا توانی هیچ درمانم مکن هیچ گونه چارهٔ جانم مکن رنج من می بین و فریادم مرس درد من می بین و درمانم مکن جز به دشنام و جفا نامم مبر جز به درد و غصه فرمانم مکن گر نخواهی کشتنم از تیغ غم مبتلای درد هجرانم مکن ور بر آن عزمی که ریزی خون من جز به تیغ خویش قربانم مکن از من مسکین به هر جرمی مرنج پس به هر جرمی مرنجانم، مکن گر گناهی کردم از من عفو کن ور خطایی رفت تاوانم مکن تا عراقی ماند در درد فراق درد با من گوی و درمانم مکن شیخ فخرالدین عراقی