شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۱۱: رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان جان امید اندر تو بست، اکنون تو دان دست و پایی می زدم، تا بود جان شد، دریغا! دل ز دست، اکنون تو دان شد دل بیچاره از دست وفات زیر پای هجر پست، اکنون تو دان رفت عمری کآمدی کاری ز من چون که عمرم برنشست، اکنون تو دان نیک نومیدم ز امید بهی حالم از بد بدتر است، اکنون تو دان از گل شادی ندیدم رنگ و بوی خار غم در جان شکست، اکنون تو دان چون عراقی را ندادی ره به خود گمرهی شد خودپرست، اکنون تو دان شیخ فخرالدین عراقی