شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۰۳: ای دوست، بیا، که ما توراییم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دوست، بیا، که ما توراییم بیگانه مشو، که آشناییم رخ بازنمای، تا ببینیم در بازگشای، تا درآییم هر چند نه ایم در خور تو لیکن چه کنیم؟ مبتلاییم چون بی تو نه ایم زنده یک دم پیوسته چرا ز تو جداییم؟ چون عکس جمال تو ندیدیم بر روی تو شیفته چراییم؟ آن کس که ندیده روی خوبت در حسرت تو بمرد، ماییم ماییم کنون و نیم جانی بپذیر ز ما، که بی نواییم تا دور شدیم از بر تو دور از تو همیشه در بلاییم بس لایق و در خوری تو ما را هر چند که ما تو را نشاییم آنچ از تو سزد به جای ما کن نه آنچه که ما بدان سزاییم هم زان توایم، هر چه هستیم گر محتشمیم و گر گداییم از عشق رخ تو چون عراقی هر دم غزلی دگر سراییم شیخ فخرالدین عراقی