شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۰۱: ز غم زار و حقیرم، با که گویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز غم زار و حقیرم، با که گویم؟ ز غصه می بمیرم، با که گویم؟ ز هجر یار گریانم، ندانم که دامان که گیرم؟ با که گویم؟ ز جورش در فغانم، چند نالم؟ گذشت از حد نفیرم، با که گویم؟ مرا از خود جدا دارد نگاری که نیست از وی گزیرم، با که گویم؟ به بوی وصل او عمرم به سر شد فراقش کرد پیرم، با که گویم؟ شب و روز آتش سودای عشقش همی سوزد ضمیرم، با که گویم؟ مرا خلقان توانگر می شمارند من مسکین فقیرم، با که گویم؟ چنان سوزد مرا تاب غم او که گویی در سعیرم، با که گویم؟ هر آن غم، کز فراقش بر من آید به دیده می پذیرم، با که گویم؟ به فریادم شب و روز از عراقی به دست او اسیرم، با که گویم؟ شیخ فخرالدین عراقی