شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۰۰: تا کی از دست فراق تو ستمها بینیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا کی از دست فراق تو ستم ها بینیم؟ هیچ باشد که تو را بار دگر وابینیم دل دهیم، از سر زلف تو چو بویی یابیم جان فشانیم، اگر آن رخ زیبا بینیم روی خوب تو که هر دم دگران می بینند چه شود گر بگذاری تو دمی ما بینیم؟ ما که دور از تو ز هجرانت به جان آمده ایم از فراق تو بگو: چند بلاها بینیم؟ خورد زنگار غمت آینهٔ دل به فسوس نیست ممکن که جمال تو در آنجا بینیم گم شد آخر دل ما، بر در تو آمده ایم تا بود کان دل گم کردهٔ خود وابینیم گر بیابیم دلی، بر سر کویت یابیم ور ببینیم رخی، در دل بینا بینیم روی بنمای، که امروز ندیدیم رخت ای بسا حسرت و اندوه که فردا بینیم! روی زیبای تو، ای دوست، به کام دل خویش تا عراقی بنمیرد نه همانا بینیم شیخ فخرالدین عراقی