شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۹۰: افسوس! که باز از در تو دور بماندیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
افسوس! که باز از در تو دور بماندیم هیهات! که از وصل تو مهجور بماندیم گشتیم دگر باره به کام دل دشمن کز روی تو، ای دوست، چنین دور بماندیم ماتم زدگانیم، بیا، زار بگرییم بر بخت بد خویش، که از سور بماندیم خورشید رخت بر سر ما سایه نیفکند بی روز رخت در شب دیجور بماندیم از بوی خوشت زندگیی یافته بودیم واکنون همه بی بوی تو رنجور بماندیم روشن نشد این خانهٔ تاریک دل ما از شمع رخت، تا همه بی نور بماندیم ناخورده یکی جرعه ز جام می وصلت بنگر، چو عراقی، همه مخمور بماندیم شیخ فخرالدین عراقی