شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۷۶: هر زمان جوری ز خوبان میکشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر زمان جوری ز خوبان می کشم هر نفس دردی ز دوران می کشم خون دل هر دم دگرگون می خورم جام غم هر شب دگرسان می کشم باز دست غم گریبانم گرفت گرچه بر افلاک دامان می کشم جور دلدار و جفای روزگار گرچه دشوار است، آسان می کشم از پی عشق پری رخساره ای زحمتی هر دم ز دیوان می کشم جور بین، کز دست دوران دم به دم ساغر پر زهر هجران می کشم چون ننالم از جفای ناکسان؟ کین همه بیداد ازیشان می کشم تا نباید دیدنم روی رقیب هر نفس سر در گریبان می کشم با خیال دوست همدم می شوم وز لب او آب حیوان می کشم تن چو سوزن کرده ام، تا روز و شب مهر او در رشتهٔ جان می کشم نازنینا، ناز کن بر جان من ناز تو چندان که بتوان می کشم از تو چیزی دیده ام ناگفتنی وین همه محنت پی آن می کشم شیخ فخرالدین عراقی