شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۷۳: چه خوش بودی، دریغا، روزگارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ اگر در من نگه کردی نگارم بدیدی گر فراقش چونم آخر بپرسیدی دمی حال فگارم نکرد آن دوست از من یاد روزی به کام دشمنان شد روزگارم چرا خواهد به کام دشمنانم چو می داند که او را دوست دارم؟ عزیزی بودم اول بر در او عزیزان، بنگرید: آخر چه خوارم؟ فرو شد روز من بی مهر رویش چو شب تیره شده است این روزگارم نه دلداری که باشد مونس دل نه غمخواری که باشد غمگسارم نمی دانم که دامان که گیرم؟ که تا از جیب محنت سر برآرم عراقی، دامن غم گیر و خوش باش که هم با تو درین تیمار یارم شیخ فخرالدین عراقی