شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۵۸: ایندم منم که بیدل و بییار ماندهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایندم منم که بیدل و بی یار مانده ام در محنت و بلا چه گرفتار مانده ام؟ با اهل مدرسه چو به اقرار نامدم با اهل مصطبه چه به انکار مانده ام؟ در صومعه چو مرد مناجات نیستم در میکده ز بهر چه هشیار مانده ام؟ در کعبه چون که نیست مرا جای، لاجرم قلاش وار بر در خمار مانده ام ساقی، بیار درد و از این درد یک زمان بازم رهان، که با غم و تیمار مانده ام در کار شو کنون، غم کاری بخور، که من از کار هر دو عالم بی کار مانده ام کاری بکن، که کار عراقی ز دست رفت در کار او ببین که: چه غمخوار مانده ام شیخ فخرالدین عراقی