شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۸: دلی، که آتش عشق تواش بسوزد پاک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی، که آتش عشق تواش بسوزد پاک ز بیم آتش دوزخ چرا بود غمناک؟ به بوی آنکه در آتش نهد قدم روزی هزار سال در آتش قدم زند بی باک گرت بیافت در آتش کجا رود به بهشت؟ و گر چشد ز کفت زهر، کی خورد تریاک؟ مرا، که نیست ازین آتشم مگر دودی؟ فرو گرفت زمین دلم خس و خاشاک کجاست آتش شوقت که در دل آویزد؟ چنان که برگذرد شعلهٔ دلم ز افلاک ز شوق در دل من آتشی چنان افروز که هر چه غیر تو باشد بسوزد آن را پاک اگر بسوخت، عراقی، دل تو زین آتش ببار آب ز چشم و بریز بر سر خاک شیخ فخرالدین عراقی