شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۱: نرسد به هر زبانی سخن دهان تنگش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نرسد به هر زبانی سخن دهان تنگش نه به هر کسی نماید رخ خوب لاله رنگش لب لعل او نبوسد، به مراد، جز لب او رخ خوب او نبیند به جز از دو چشم شنگش لب من رسیدی آخر ز لبش به کام روزی شدی ار پدید وقتی اثر از دهان تنگش به من ار خدنگ غمزه فگند چه باک؟ لیکن سپرش تن است، ترسم که بدور رسد خدنگش چو مرا نماند رنگی همه رنگ او گرفتم که جهان مسخرم شد چو برآمدم به رنگش منم آفتاب از دل، که ز سنگ لعل سازم منم آبگینه آخر، که کند خراب سنگش ز میان ما عراقی چو برون فتاد، حالی پس ازین نمانده ما را سرآشتی و جنگش شیخ فخرالدین عراقی