شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۴: مرا از هر چه میبینم رخ دلدار اولیتر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا از هر چه می بینم رخ دلدار اولی تر نظر چون می کنم باری بدان رخسار اولی تر تماشای رخ خوبان خوش است، آری، ولی ما را تماشای رخ دلدار از آن بسیار اولی تر بیا، ای چشم من، جان و جمال روی جانان بین چو عاشق می شوم باری، بدان رخسار اولی تر ز رویش هرچه بگشایم نقاب روی او اولی ز زلفش هر چه بر بندم، مرا زنار اولی تر کسی کاهل مناجات است او را کنج مسجد به مرا، کاهل خراباتم، در خمار اولی تر فریب غمزهٔ ساقی چو بستاند مرا از من لبش با جان من در کار و من بی کار اولی تر چو زان می درکشم جامی، جهان را جرعه ای بخشم جهان از جرعهٔ من مست و من هشیار اولی تر به یک ساغر در آشامم همه دریای مستی را چو ساغر می کشم، باری، قلندروار اولی تر خرد گفتا: به پیران سر چه گردی گرد میخانه؟ ازین رندی و قلاشی شوی بیزار اولی تر نهان از چشم خود ساقی مرا گفتا: فلان، می خور که عاشق در همه حالی چو من می خوار اولی تر عراقی را به خود بگذار و بی خود در خرابات آی که این جا یک خراباتی ز صد دین دار اولی تر شیخ فخرالدین عراقی