شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۱۳: آخر این تیره شب هجر به پایان آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر این تیره شب هجر به پایان آید آخر این درد مرا نوبت درمان آید چند گردم چو فلک گرد جهان سرگردان؟ آخر این گردش ما نیز به پایان آید آخر این بخت من از خواب درآید سحری روز آخر نظرم بر رخ جانان آید یافتم صحبت آن یار، مگر روزی چند این همه سنگ محن بر سر ما زان آید تا بود گوی دلم در خم چوگان هوس کی مرا گوی غرض در خم چوگان آید؟ یوسف گم شده را گرچه نیابم به جهان لاجرم سینهٔ من کلبهٔ احزان آید بلبل آسا همه شب تا به سحر ناله زنم بو که بویی به مشامم ز گلستان آید او چه خواهد؟ که همی با وطن آید، لیکن تا خود از درگه تقدیر چه فرمان آید به عراق ار نرسد باز عراقی چه عجب! که نه هر خار و خسی لایق بستان آید شیخ فخرالدین عراقی