شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۱۲: زان پیش که دل ز جان برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان پیش که دل ز جان برآید جان از تن ناتوان برآید بنمای جمال، تا دهم جان کان سود بر این زیان برآید ای کاش به جان برآمدی کار این کار کجا به جان برآید؟ کارم نه چنان فتاد مشکل کان بی تو به این و آن برآید هم از در تو گشایدم کار کامم همه زان دهان برآید بر درگهت آمدم به کاری کان بر تو به رایگان برآید نایافته جانم از تو بویی مگذار که ناگهان برآید بنواز به لطف جانم، آن دم کز کالبدم روان برآید کام دل خستهٔ عراقی از لطف تو بی گمان برآید شیخ فخرالدین عراقی