شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۹۲: ز اشتیاق تو، جانا، دلم به جان آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز اشتیاق تو، جانا، دلم به جان آمد بیا، که با غم تو بر نمی توان آمد بیا، که با لب تو ماجرا نکرده هنوز به جای خرقه دل و دیده در میان آمد به چشم مست تو گفتم: دلم به جان آید لب تو گفتا: اینک دلت به جان آمد بدید تا نظر از دور ناردان لبت بسا که چشم مرا آب در دهان آمد نیامد از دو جهان جز رخ تو در نظرم از آنگهی که مرا چشم در جهان آمد ز روشنایی روی تو در شب تاریک نمی توان به سر کوی تو نهان آمد شیخ فخرالدین عراقی