شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۸۴: تا بر قرار حسنی دل بیقرار باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بر قرار حسنی دل بی قرار باشد تا روی تو نبینم جان سوکوار باشد تا پیش تو نمیرد جانم نگیرد آرام تا بوی تو نیابد دل بی قرار باشد جانا، ز عشق رویت جانم رسید بر لب تا کی ز آرزویت بیچاره زار باشد؟ آن را مخواه بی دل کو بی تو جان نخواهد آن را مدار دشمن کت دوستدار باشد درمان اگر نداری، باری به درد یاد آر کز دوست هرچه آید آن یادگار باشد با درد خوش توان بود عمری به بوی درمان با غم بسر توان برد گر غمگسار باشد خواهی بساز کارم، خواهی بسوز جانم با کار پادشاهان ما را چه کار باشد؟ از انتظار وصلت آمد به جان عراقی تا کی غریب و خسته در انتظار باشد؟ شیخ فخرالدین عراقی