شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۴۲: مرا گر یار بنوازد، زهی دولت زهی دولت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا گر یار بنوازد، زهی دولت زهی دولت وگر درمان من سازد، زهی دولت زهی دولت ور از لطف و کرم یک ره درآید از درم ناگه ز رخ برقع براندازد، زهی دولت زهی دولت دل زار من پر غم نبوده یک نفس خرم گر از محنت بپردازد، زهی دولت زهی دولت فراق یار بی رحمت مرا در بوتهٔ زحمت گر از این بیش نگدازد، زهی دولت زهی دولت چنینم زار نگذارد ، به تیماریم یاد آرد ورم از لطف بنوازد، زهی دولت زهی دولت ور از کوی فراموشان فراقش رخت بربندد وصالش رخت در بازد، زهی دولت زهی دولت و گر با لطف خود گوید: عراقی را بده کامی که جان خسته دربازد، زهی دولت زهی دولت شیخ فخرالدین عراقی