شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۸: مست خراب یابد هر لحظه در خرابات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست خراب یابد هر لحظه در خرابات گنجی که آن نیابد صد پیر در مناجات خواهی که راه یابی بی رنج بر سر گنج می بیز هر سحرگاه خاک در خرابات یک ذره گرد از آن خاک در چشم جانت افتد با صدهزار خورشید افتد تو را ملاقات ور عکس جام باده ناگاه بر تو تابد نز خویش گردی آگه، نز جام، نز شعاعات در بیخودی و مستی جایی رسی، که آنجا در هم شود عبادات، پی گم کند اشارات تا گم نگردی از خود گنجی چنین نیابی حالی چنین نیابد گم گشته از ملاقات تا کی کنی به عادت در صومعه عبادت؟ کفر است زهد و طاعت تا نگذری ز میقات تا تو ز خودپرستی وز جست وجو نرستی می دان که می پرستی در دیر عزی و لات در صومعه تو دانی می کوش تا توانی در میکده رها کن از سر فضول و طامات جان باز در خرابات، تا جرعه ای بیابی مفروش زهد، کانجا کمتر خرند طامات لب تشنه چند باشی، در ساحل تمنی؟ انداز خویشتن را در بحر بی نهایات تا گم شود نشانت در پای بی نشانی تا در کشد به کامت یک ره نهنگ حالات چون غرقه شد عراقی یابد حیات باقی اسرار غیب بیند در عالم شهادات شیخ فخرالدین عراقی