عبید زاکانی
غزلیات
غزل شماره ۱۰۲: دارد به سوی یاری مسکین دلم هوائی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دارد به سوی یاری مسکین دلم هوائی زین شوخ دلفریبی زین شنگ جانفزائی زین سرو خوشخرامی گل پیش او غلامی مه پیش او اسیری شه پیش او گدائی هر غمزه اش سنانی هر ابرویش کمانی گیسوی او کمندی بالای او بلائی ما را ز عشق رویش هر لحظه ای فتوحی ما را ز خاک کویش هر ساعتی صفائی بگرفته عشق ما را ملک وجود آنگه عقل آمده که ما نیز هستیم کدخدائی جان می فزاید الحق باد صبا سحرگه مانا که هست با او بوئی ز آشنائی گفتم عبید گفتا نامش مبر که باشد رندی قمار بازی دزدی گریز پائی عبید زاکانی