اسدی توسی
گرشاسپ نامه
رفتن گرشاسب به زمین سرندیب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دگر روز مهراج گردنفراز بسی کشتی آورد هر سو فراز به ایرانیان داد کشتی چو شست دگر کشتی او با سپه بر نشست ز کشتی شد آن آب ژرف از نهاد چو دشتی در آن کوه تازان ز باد تو گفتی که کیمخت هامون چو نیل به حمله بدرّد همی زنده پیل چو پیلی به میدان تک زودیاب ورا پیلبان با دو میدانش آب تکش تیز و رفتنش بی دست و پای نه خوردنش کام و نه خفتنش رای فزون خم خرطومش از سی کمند ز دندانش بر پشت ماهی گزند به رفتن برآورده پر مرغ وار همی ره به سینه خزیده چو مار گهی حلقه خرطومش اندر شکم گهی بسته با گاو و ماهی به هم یکی دشتش از پیش سیماب رنگ سراسر چو پولاد بزدوده زنگ زمینی بمانند گردان سپهر درو چون در آیینه دیدار چهر بیابانی آشفته بی سنگ و خاک مغاکش گهی کوه و گه کُه مغاک یکی دشت سیمین بی آتش به جوش گه آسوده از نعره گه با خروش بدیدن چنان کابگینه درنگ ز شورش چو کوبند بر سنگ سنگ دوان او در آن دشت و راه دراز گهی شیب تازنده گاهی فراز گهی چون یکی خانه در ژرف غار گهی چون دژی از بر کوهسار اسدی توسی