عبید زاکانی
غزلیات
غزل شماره ۷۰: با ما نکرد آن بت سرکش وفا هنوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با ما نکرد آن بت سرکش وفا هنوز آخر نشد میانهٔ ما ماجری هنوز ما خستگان در آتش شوقش بسوختیم وان شوخ دیده سیر نگشت از جفا هنوز بعد از هزار درد که بر جان ما نهاد رحمت نکرد بر دل مسکین ما هنوز از کوی دوست بیخود و سرگشته میرویم دل خسته بازمانده و چشم از قفا هنوز بوسیست خونبهای من و لعل او مرا صد بار کشت و می ندهد خونبها هنوز دل در شکنج طرهٔ پر پیچ و تاب او مانده است در کشاکش دام بلا هنوز مسکین عبید در غم عشقش ز جان و دل بیگانه گشت و یار نشد آشنا هنوز عبید زاکانی