عبید زاکانی
غزلیات
غزل شماره ۶۲: از دم جان بخش نیدل را صفائی میرسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از دم جان بخش نی دل را صفائی میرسد روح را از نالهٔ او مرحبائی میرسد گوئیا دارد ز انعامش مسیحا بهره ای کزدم او دردمندان را دوائی میرسد یا مگر داود مهمان میکند ارواح را کز زبان او به هر گوشی صلائی میرسد آتشی در سینه دارد نی چو بادش میدمد شعلهٔ او بر در هر آشنائی میرسد بیدلان بر نغمهٔ او های و هوئی میزنند بی نوایان را ز ساز او نوائی میرسد نعره ای گر میزند شوریده ای در بیخودی از پیش حالی به گوش ما صدائی میرسد نالهٔ مسکین عبید است آن که ضایع میشود ور نه آن نالیدن نی هم بجائی میرسد عبید زاکانی