عبید زاکانی
غزلیات
غزل شماره ۴۲: مردیم و یار هیچ عنایت نمیکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مردیم و یار هیچ عنایت نمیکند واحسرتا که بخت عنایت نمیکند در پیش چشم او لب او میکشد مرا وان شوخ چشم بین که حمایت نمیکند چندانکه عجز حال بر او عرضه میکنم در وی به هیچ نوع سرایت نمیکند پیش کسی ز شکر و شکایت چه دم زنم کاندیشه ای ز شکر و شکایت نمیکند در حق بندگان نظر لطف گاه گاه هم میکند ولیک به غایت نمیکند تا گفته ام دهان تو هیچست از آن زمان با ما ز خشم هیچ حکایت نمیکند بلبل صفت عبید به هرجا که میرسد غیر از حدیث عشق روایت نمیکند عبید زاکانی