عبید زاکانی
غزلیات
غزل شماره ۲۸: سر نخوانیم که سودا زدهٔ موئی نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر نخوانیم که سودا زدهٔ موئی نیست آدمی نیست که مجنون پری روئی نیست هرگز از بند و غم آزاد نگردد آن دل که گرفتار کمند سر گیسوئی نیست قبله ام روی بتانست و وطن کوی مغان به از این قبله ام و خوشتر از این کوئی نیست کس مرا از دل سرگشته نشانی ندهد عجب از معتکف گوشهٔ ابروئی نیست میتوان دامن وصلت به کف آورد ولی ای دریغا که مرا قوت بازوئی نیست هر مرض دارو و هر درد علاجی دارد زخم تیر مژه را مرهم و داروئی نیست سر موئی نتوان یافت بر اعضای عبید که در او ناوکی از غمزهٔ جادوئی نیست عبید زاکانی