عبید زاکانی
غزلیات
غزل شماره ۲۶: دلی که بستهٔ زنجیر زلف یاری نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی که بستهٔ زنجیر زلف یاری نیست به پیش اهل نظر هیچش اعتباری نیست سری که نیست در او کارگاه سودائی به کارخانهٔ عیشش سری و کاری نیست ز عقل برشکن و ذوق بیخودی دریاب که پیش زنده دلان عقل در شماری نیست ملامت من مسکین مکن که در ره عشق به دست عاشق بیچاره اختیاری نیست دگر مگوی که هر بحر را کناری هست از آنکه به جز غم عشق را کناری نیست ز شوق زلف بتان بیقرار و سرگردان منم که مثل من آشفته روزگاری نیست اگر ز مستی و رندی عبید را عاریست مرا از این دو صفت هیچ عیب و عاری نیست عبید زاکانی