عبید زاکانی
غزلیات
غزل شماره ۱۶: ترک سر مستم که ساغر میگرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترک سر مستم که ساغر میگرفت عالمی در شور و در شر میگرفت عکس خورشید جمالش در جهان شعله میزد هفت کشور میگرفت چون صبا بر چین زلفش میگذشت بوستان در مشگ و عنبر میگرفت هر دمی از آه دود آسای من آتشی در عود و مجمر میگرفت بوسه ای زو دل طلب میکرد لیک این سخن با او کجا در میگرفت قصهٔ دردش عبید از سوز دل هر زمان میگفت و از سر میگرفت عبید زاکانی