عبید زاکانی
غزلیات
غزل شماره ۶: میکند سلسلهٔ زلف تو دیوانه مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
میکند سلسلهٔ زلف تو دیوانه مرا میکشد نرگس مست تو به میخانه مرا متحیر شده ام تا غم عشقت ناگاه از کجا یافت در این گوشهٔ ویرانه مرا هوس در بناگوش تو دارد دل من قطرهٔ اشگ از آنست چو دردانه مرا دولتی یابم اگر در نظر شمع رخت کشته و سوخته یابند چو پروانه مرا درد سر میدهد این واعظ و میپندارد کالتفاتست بدان بیهده افسانه مرا چاره آنست که دیوانگیی پیش آرم تا فراموش کند واعظ فرزانه مرا از می مهر تو تا مست شدم همچو عبید نیست دیگر هوس ساغر و پیمانه مرا عبید زاکانی