عبید زاکانی
غزلیات
غزل شماره ۲: ز حد گذشت جدائی ز حد گذشت جفا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز حد گذشت جدائی ز حد گذشت جفا بیا که موسم عیشست و آشتی و صفا لبت به خون دل عاشقان خطی دارد غبار چیست دگر باره در میانهٔ ما مرا دو چشم تو انداخت در بلای سیاه و گرنه من که و مستی و عاشقی ز کجا کجا کسیکه از آن چشم ترک وا پرسد که عقل و هوش جهانی چرا کنی یغما ز زلف و خال تو دل را خلاص ممکن نیست که زنگیان سیاهش نمی کنند رها دلم ز جعد تو سودائی و پریشانست بلی همیشه پریشانی آورد سودا عبید وصف دهان و لب تو میگوید ببین که فکر چه باریک و نازکست او را عبید زاکانی