مهستی گنجوی
رباعی ها
رباعی 141 تا رباعی 150
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رباعی شمارۀ ۱۴۱ دی خوش پسری دیدم اندر زوزن گر لاف زنی ز خوبرویان زو زن او بر دل من رحم نکرد و زن کرد خود داد منش ستاند زو زن رباعی شمارۀ ۱۴۲ بر هر دو طرف مزن تو بر یک سوزن و آن زلف شکسته را ز رخ یک سو زن گر آتش عشق تو وزد یک سوزن یک سو همه مرد سوزد و یک سو زن رباعی شمارۀ ۱۴۳ دوش از غم هجرت ای بت عهدشکن چون دوست همی گریست بر من دشمن از بس که من از عشق تو می نالیدم تا روز همی سوخت دل شمع به من رباعی شمارۀ ۱۴۵ ای یاد تو تسبیح زبان و لب من اندیشهٔ تو مونس روز و شب من ای دوست مکن ستم که کاری بکند دودِ دل و آهِ سحر و یا ربِ من رباعی شمارۀ ۱۴۴ کو آه همه زنهار و عهدت با من در بستن و عهد آن همه جهدت با من ناکرده جنایتی بگو از چه سبب شد زهر سخن های چو شهدت با من رباعی شمارۀ ۱۴۶ از مهر خود و کین تو در تابم من در چشم تو گوئی به میان آبم من یا من گنهی کردم و در خشمی تو یا تو دگری داری و در خوابم من رباعی شمارۀ ۱۴۷ در دام غم تو بسته ای هست چو من وز جور تو دل شکسته ای هست چو من بر خاستگان عشق تو بسیارند در عهد وفا نشسته ای هست چو من رباعی شمارۀ ۱۴۸ ای بی خبر از غایت دلداری من فارغ ز دل ستمکش و زاری من خه خه ز شب کوته و شب خفتن تو وه وه ز شب دراز و بیداری من رباعی شمارۀ ۱۴۹ گر خون تو ای بوده پسندیدهٔ من شد ریخته از اختر شوریدهٔ من خون من مستمند شیدا به قصاص تا دیدن تو بریخت از دیدهٔ من رباعی شمارۀ ۱۵۰ افتاده ز محنت من آوازه برون ای خانه مهر تو ز دروازه برون ز اندازه برون است ز جور تو غم فریاد ازین غم ز اندازه برون مهستی گنجوی