مهستی گنجوی
رباعی ها
رباعی 131 تا رباعی 140
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رباعی شمارۀ ۱۳۱ با ابر همیشه در عتابش بینم جویندهٔ نور آفتابش بینم گر مردمک دیدهٔ من نیست چرا هرگه که طلب کنم در آبش بینم رباعی شمارۀ ۱۳۲ هر شب ز غمت تازه عذابی بینم در دیده به جای خواب آبی بینم و آنگه که چو نرگس تو خوابم ببرد آشفته تر از زلف تو خوابی بینم رباعی شمارۀ ۱۳۳ تا ظن نبری کز پی جان می گریم زین سان که پیداو نهان می گریم از آب لطیف تر نمودی خود را در چشم مت آمدی از آن می گریم رباعی شمارۀ ۱۳۴ نه مرد سجاده ایم و نه مرد کَلیم ما مرد می ایم در خرابات مقیم قاضی نخورد می که از آن دارد بیم دُردی خرابات به از مال یتیم رباعی شمارۀ ۱۳۵ ما بندگی آن رخ زیبات کنیم و آزادگی طرهٔ رعنایت کنیم شطرنج غمت مدام چون ما بازیم باید که دلت نرنجد ار مات کنیم رباعی شمارۀ ۱۳۶ زرد است ز عشق خاکبیزی رویم وین نادره به هر کسی چون گویم این طرفه که خاکبیز زر جوید و من …در کف و … را می جویم رباعی شمارۀ ۱۳۷ زلفین تو سی زنگی و هر سی مستان سی مستان اند خفته در سیمستان عاج است بناگوش تو یا سیم است آن ز آن سیمستان بوسه کنم از سی مَسِتان رباعی شمارۀ ۱۳۸ چشم و دهن آن صنم لاله رخان از پسته و بادام گرفتست نشان از بس تنگی که دارد آن چشم و دهان نه خنده در این گنجد و نه گریه در آن رباعی شمارۀ ۱۳۹ از ضعف تن آنچنان توانم رفتن کز دیدهٔ خود نهان توانم رفتن بگداخته ام چنان که گر آه زنم با ناله بر آسمان توانم رفتن رباعی شمارۀ ۱۴۰ قلّش و قلندری و عاشق بودن در مجمع رندان موافق بودن انگشت نمای خلق و خالق بودن به زانکه به خرقهٔ منافق بودن مهستی گنجوی