صامت بروجردی
کتاب النصایح و التنبیه
شمارهٔ ۳ - و برای او فی النصیحه: دلم ز خلق جهان و جهان ملال گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم ز خلق جهان و جهان ملال گرفت شبی بستر خوابم چنین خیال گرفت که مهر عمر دگر روی در زوال گرفت گرفتم آنکه کنون مرغ روح بال گرفت ***** به قبر رفتم و منکر ز من سئوال گرفت ***** که ای بخوان جهان گشته مدتی مهمان به ما ز بیش و کم این سفر نما تو عیان مساز نیک و بد خویش را ز ما پنهان متاع جان و تنت را چه گشت سود و زیان ***** تو را چه دست از این جمع ملک و مال گرفت ***** هزار سال به باغ جهان وطن کردی ز جهل این تن خاکی به ناز پروردی چو خواستی سوی شهر و دیار برگردی برای اهل وطن ارمغان چه آوردی؟ ***** تو را چه بهره ز عمر این هزار سال گرفت ***** عجب ز جام جهان جمله مست و مدهوشیم بدین عجوز مفتن چه خوش هم آغوشیم تمام عمر پی جمع مال می کوشیم اجل به خنده و ما گرم خواب خرگوشیم ***** عنان زاد تو این کهنه پیر زال گرفت ***** به صبح حشر که شام فنا بسر آید خدا ز نیک و بد از ما سئوال فرماید در بهشت و جهنم به خلق بگشاید در آن مقام چرا دامن کفر باید ***** به پیش روی خود از روی انفعال گرفت ***** عجوز دهر بسی کشت همچو ما شوهر اگر نصیحت من می نیابیدت باور دمی که از می وصلش دماغ سازی تر به هوش باش در آن عین مستی و بنگر ***** به خاک کیست که جام می ازسفال گرفت ***** نشسته اند عتید و رقیب در همه کام ز نامه عمل ما گرفته بر کف دام رقم کنند ز نیک و بدو حلال و حرام تو را خیال رسد بر دو خوردو گشت تمام ***** هر آنکه مال یتیمان به خود حلال گرفت ***** شنیده ام که بسی خسروان با تدبیر به کام دل چو نشستند بر فراز سریر برای آنکه شود ملک دیگران تسخیر کلامشان به زبان بود با ندیم و وزیر ***** اجل رسید و گلوشان در آن محال گرفت ***** به روز حشر تو را اگر جحیم مسکن شد بسوزی ار بتنت از حدید جوش شد چرا زبان تو (صامت) ز بیم الکن شد ز هول حادثه هر دو کون ایمن شد ***** هر آنکه دامن حب علی و آل گرفت صامت بروجردی