ابوسعید ابوالخیر
رباعی ها
رباعی 221 تا رباعی 230
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رباعی شمارهٔ ۲۲۱ خواهی که ترا دولت ابرار رسد مپسند که از تو بر کس آزار رسد از مرگ میندیش و غم رزق مخور کین هر دو بوقت خویش ناچار رسد رباعی شمارهٔ ۲۲۲ این گیدی گبر از کجا پیدا شد این صورت قبر از کجا پیدا شد خورشید مرا ز دیده ام پنهان کرد این لکهٔ ابر از کجا پیدا شد رباعی شمارهٔ ۲۲۳ دلخسته و سینه چاک می باید شد وز هستی خویش پاک می باید شد آن به که به خود پاک شویم اول کار چون آخر کار خاک می باید شد رباعی شمارهٔ ۲۲۴ از شبنم عشق خاک آدم گل شد شوری برخاست فتنه ای حاصل شد سر نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطرهٔ خون چکید و نامش دل شد رباعی شمارهٔ ۲۲۵ تا ولولهٔ عشق تو در گوشم شد عقل و خرد و هوش فراموشم شد تا یک ورق از عشق تو از بر کردم سیصد ورق از علم فراموشم شد رباعی شمارهٔ ۲۲۶ انواع خطا گر چه خدا می بخشد هر اسم عطیه ای جدا می بخشد در هر آنی حقیقت عالم را یک اسم فنا یکی بقا می بخشد رباعی شمارهٔ ۲۲۷ از لطف تو هیچ بنده نومید نشد مقبول تو جز مقبل جاوید نشد مهرت بکدام ذره پیوست دمی کان ذره به از هزار خورشید نشد رباعی شمارهٔ ۲۲۸ صوفی به سماع دست از آن افشاند تا آتش دل به حیلتی بنشاند عاقل داند که دایه گهوارهٔ طفل از بهر سکون طفل می جنباند رباعی شمارهٔ ۲۲۹ کی حال فتاده هرزه گردی داند بی درد کجا لذت دردی داند نامرد به چیزی نخرد مردان را مردی باید که قدر مردی داند رباعی شمارهٔ ۲۳۰ این عمر به ابر نوبهاران ماند این دیده به سیل کوهساران ماند ای دوست چنان بزی که بعد از مردن انگشت گزیدنی به یاران ماند ابوسعید ابوالخیر