صامت بروجردی
کتاب المراثی و المصائب
شمارهٔ ۲۵ - وداع سکینه خاتون با امام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برای رفتن شام و وداع شاه شهیدان ز جمله اسرا نوبت سکینه رسید ز پشت ناقه عریان فتاد روی زمین نهاد لب به گلوی بریده شه دین به گریه گفت که ای جان فدای پیکر تو که کرده است جدا! ای پدر ز تن سر تو امان نمی دهدم که نهم بر جراحت بدنت نه معجزری که ز سر گیرم و کنم کفنت گشای چشم و نظر کن چگونه از سیلی شده است صورت طفل یتیم تو نیلی خوشا به حال علی اکبر و علی اصغر که در جوار تو افتاده پیکر بی سر بود سر سفر ای جان من به قربانت دمی یتیم نوازی کن از یتیمانت به شام اگر نمی آیی تو ای امام ز من نما سفارش ما را به شمر ذی الجوشن ایا غریب صف نینوا خداحافظ قتیل خنجر شمر دغا خداحافظ بس است (صامت) از اینجا سخن مگوی دگر بگو دمی سخن از حال کودکان دگر صامت بروجردی