صامت بروجردی
قصاید
شمارهٔ ۳۰ - در مدح شاه لافتی(ع)
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای سروری که مدح سرایی برای تو کرده به آیه آیه قرآن خدای تو باشد معین دفتر آزادی سقر روز حساب دفتر مدح و ثنای تو کار نبی ز مهر نبوت گرفت سر از دست قدرت تو و از نقش پای تو تا روز رستخیز نخواهد شدن تمام توصیف زور و پنجه خیبر گشای تو از یمن مولد تو حرم گشت محترم شد باصفا زمین صفا از صفای تو از خوف هول روز جزا آورد پناه افراد ممکنات بظل لوای تو آدم ز فیض قرب جوا تو یا علی شد عاقبت بخیر چو نوح از نوای تو دارد هنوز زمزمه آفرین بر لب مرحب ز زور و بازوی خیبر گشای تو هر کسی می رود ز جهان وقت احتضار جان عزیز خویش نماید فضای تو از چه نیامدی ز نجف سوی کربلا وقت شهادت شه بی اقربای تو تا بنگری چگونه برد شمر از قفا سر از تن حسین شه سر جدای تو تا بنگری چگونه برد شمر از قفا سر از تن حسین شه سر جدای تو تا بنگری چگونه کند عجز و التماس در پیش شمر زینب بی آشنای تو چون شمر کرد جا بسر سینه حسین خالی به دشت کرببلا بود جای تو خولی نهاد بر سر خاکستر تنور راس حسین تشنه لب با وفای تو آحر زنی، فائی کوفی بروی خاک خاکستری شد آینه حق نمای تو گویم ز دست بسته کلثوم در طناب یا طوق ظلم و گردن زین العبای تو شاها به وقت مرک دل (صامت) حزین باشد در انتظار امید لقای تو صامت بروجردی