صامت بروجردی
غزلیات
شمارهٔ ۶۵: شد از آن روزی که صحرای جنون ماوای من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد از آن روزی که صحرای جنون ماوای من کرد شهوت همچو قیس عامری سودای من آنکه در ملک جنون سر داد مجنون را چو من محو و حیرانست پیش طلعت لیلای من بارها راند از در خویشم ولیکن عاقبت از وفا بنهاد بند بندگی بر پای من از نظر افکندنم سهلست منت می کشم گر شود گاهی ز لطف از دیگران جویای من قامت طوبی شود خم بهر تعظیم قدش در خرام آید اگر سرو و سهی بالای من سالها دنبال یار بی وفا می گشته ام تا ترا بگزید آخر دیده بینای من (صامتا) این زهد خشک آخر مرا رسوا نمود کاش بودی در میان خیل رندان جای من صامت بروجردی