صامت بروجردی
غزلیات
شمارهٔ ۶۱: بس که در باغ رخت محو تماشا ماندیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بس که در باغ رخت محو تماشا ماندیم بی خبر از همه نیک و بد دنیا ماندیم شد تهی دایره عشق تو از بوالهوسان ما چو پرگار بجا بر سر یک پا ماندیم بیم غرقاب نداریم که مانند حباب از سبکباری خود بر سر دریا ماندیم بوی خیری نشنیدیم از این همسفران ز آن برندان وطنی که و تنه ماندیم همه کس معترف قبله ابروی تو شد ما ز بدبختی خود بر سر حاشا ماندیم کس ندانست که خاصیت گمنامی چیست ما در این راه به همراهی عنقا ماندیم همه کس معتکف کوی فنا شد (صامت) ما ز کوته نظری بر در دل ها ماندیم صامت بروجردی