صامت بروجردی
غزلیات
شمارهٔ ۳۵: دو شینه دل از دوری دلبر گله میکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دو شینه دل از دوری دلبر گله می کرد تنگ از طمع وصل بخود حوصله می کرد از آمد و شد گشت چنان قاصد آهم کز ضعف تو گویی طلب راحله می کرد هر دم بسر کوی تو از بیم رقیبان چون چله نشین ورد زبان به سلمه می کرد گر سخت نبد جان ز چه از رفتن جانان اندر قفس تن قدمی فاصل می کرد می دید مرا پای دل از گریه به گل باز از زلف چه زنجیر چرا سلسله می کرد دیشب که جرس هم نفس ناله ما بود از زمزمه خون در جگر قافله می کرد نو شیفته همره ما بود که امشب تا آخر منزل سخن از ممشبه می کرد هر لحظه کنم روی به یک سوی چه می بود گر عشق مرا عازم یک مرحله می کرد در عشق چو (صامت) نبرد صرفه بجز غم ای کاش که این آرزو از سریله می کرد صامت بروجردی