صامت بروجردی
غزلیات
شمارهٔ ۲۹: خوش آن تنی را که مو به موی شکنج زلفت بتاب دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش آن تنی را که مو به موی شکنج زلفت بتاب دارد خوش آن دلی را که آرزوی خیال رویت کباب دارد سواد زلفت که جز دل آزاری از خم وی کسی ندیده مگر نداند که بر غریبان پناه دادن ثواب دارد گناه ما را چرا نپرسی بتاز چابک سوار نازت که بهر قتل ضعیف حالان همیشه پا در رکاب دارد دلم ننالد ز غمزه او وزان ستمهای بی حسابش تو خود بگویش که ای ستمگر ستم هم آخر حساب دارد سرشک چشمان گواه عاشق اگر نباشد بگو نباد کسی شد تشنه محبت کی التفاتی به آب دارد هزار قاصد ز چشم پر تب برت فرستم ز آه شب دمی نگویی سیاه روزی ز من امید جواب دارد بهر که دیدم ز باغ وصلت گل مرادش به جیب دامن به غیر(صامت) که از فراقت مدام چشم پرآب دارد صامت بروجردی