رضیالدین آرتیمانی
رباعی ها
رباعی شماره ۸۱ تا رباعی شماره 90
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای تخت تجمل تو بر علیین افتاده ز جای آنچنان، جای چنین نه راه پس و نه راه پیشت باشد بگذار ز خجلت و فرو شو بزمین آنانکه جمال غیب دیدند همه رفتند و به عیش آرمیدند همه یک حرف ز مدعا نگفتند بکس با آنگه به مدعی رسیدند همه لیلی خواهی به تربت مجنون شو لؤلؤ خواهی به لجه جیحون شو گفتی که برون شوم بی معرفتی با خود چه شوی، برو ز خود بیرون شو ای پادشه مملکت آگاهی در زیر نگین تو را، ز مه تا ماهی باختم رسل چسان رسالت شد ختم ختم است چنان، بحضرت تو شاهی تا در ره دوست سر ز پا میدانی نه مبدأ خود، نه منتها میدانی در عالم آشنائی ای بیگانه تا بیگانه ز آشنا میدانی تا جانب دوست رو ز هر سو نکنی از گلبن تحقیق گلی بو نکنی چون جانب دوست رو نهی هر جا هست ز نهار بجانب دگر رو نکنی گر بوئی از آن زلف معنبر یابی مشکل که دگر پای خود از سر یابی از خجلت دانائی خود آب شوی گر لذت نادانی ما دریابی در صومعه و مدرسه گشتیم بسی در دهر نبود، هیچ فریادرسی رندی ز کجا و زهد و سالوس کجا دین و دنیا بهم ندیده است کسی صد حیف ایدل که مرد دیدار نه ای واقف به تجلیات اسرار نه ای قانع به همینی که دو چشمت باز است خرگوش صفت، و لیک بیدار نه ای ای آنکه ز نام خود بتنگ آمده ای یک گام نرفته سر به سنگ آمده ای عارت بادا که ننگ، دارد ز تو عار عارت بادا که ننگ ننگ آمده ای رضیالدین آرتیمانی