صامت بروجردی
غزلیات
شمارهٔ ۶: از پس عمری که بگشود آن جفا جو دیده را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از پس عمری که بگشود آن جفا جو دیده را روی ما بیدار کرد آن فتنه خوابیده را نرم کن یا رب دلش را کز جدایی بگذارد جز دعا نتوان نمودن دلبر رنجیده را شیوه بلبل بود فریاد از روز نخست شیون آموزی چه حاجت شخص ما تمدیده را خونخور و خاموش همچون غنچه سر بسته باش همچون گل منما به کس این نامه پیچیده را همچو شمع از سر بریدن شعله ام افزون شود گر چه یارای سخن نبود سر ببریده را دیدی ای دل عاقبت بر من چسان بیگانه کرد جور آن برگشته مژگان بخت برگردیده را ای که منع (صامت) از افغان نمودی کس نکرد منع دست و پا زدن صید به خون غلطیده را صامت بروجردی