رضیالدین آرتیمانی
رباعی ها
رباعی شماره ۲۱ تا رباعی شماره 30
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این وادی عشق طرفه شورستانی است غافل منشین که خوش حضورستانی است هر دل که در او مهر بتی چهره فروخت هر جا برود، چراغ گورستانی است هر دل که رهین تن بود او دل نیست در عالم دل خبر ز آب و گل نیست راهی نبود که او بمنزل نرسد جز راه محبت، که در او منزل نیست عشق است که بی زلزله وغلغله نیست گر ره نبری بجان جای گله نیست این راه نرفت هر که سر در ننهاد گویا که در این قافله سر قافله نیست در عشق حکایت غم انگیز نیست افسانه مصر و شام و تبریزی نیست گفتم شاید جز او ببینم چیزی چون دیدم من بغیر او چیزی نیست از ذرهٔ سرگشته، قرار تو کجاست وی مشت غبار، اعتبار تو کجاست در آمدن و بودن و رفتن مجبور ای عاجز مضطر، اختیار تو کجاست این دار فنا بلند از پستی ما است وین سختی ناتمام از هستی ما است گفتم چه گناه کرده ام تا هستم یا رب چه گناه بدتر از هستی ما است عرق از برگ گل انگیختنش را نگرید آب و آتش بهم آمیختنش را نگرید بخدا گر دهنش، هیچ تواند کس دید یا اگر دید توان، پس ذقنش را نگرید در باز بروی دلم از ناز نمیکرد هر چند که در میزدم، آواز نمیکرد با غیر اگر صحبت او گرم نمیبود دل در بر من بیهده پرواز نمیکرد بر کف چه نهم سبحه که زنارم شد در بر چه کنم خرقه که سربارم شد عقلم ننمود چاره و عشق بسوخت از پیش نرفت کاری و کارم شد عاشق به گدائی نه شهی میخواهد نه لاغری و نه فربهی میخواهد عاشق بمثل اگر چه روح القدس است خود را از ننگ خود تهی میخواهد، رضیالدین آرتیمانی