عبدالقادر گیلانی
غزلیات
شمارهٔ ۷۲ - دل زار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگو با این دل زارم کشد جور و جفا تا کی کجائی لذت شادی ،غم و درد و بلا تا کی شدم بیگانه از خویش و نگشت او آشنا با من کند بیگانگی چندین به من آن آشنا تا کی مکن قصد چو من در ره فتاده از برای تو ز حد بگذشت مشتاقی نیائی سوی ما تا کی دلم طاقت نمی آرد تو هم انصاف پیش آور زتو جور و جفا چندین ز من مهر و وفا تا کی برو ای جان از آن گلزار بوئی سوی من آور کشیدن منّت بسیار از باد صبا تا کی گشایندم قبا تا من بیاسایم زعمر خود گره در دل مرا باشد از آن بند قبا تا کی گر او را کشتنی باشد بکش ور نه کن آزادش بود در دست تو محیی اسیر و مبتلا تا کی عبدالقادر گیلانی