عبدالقادر گیلانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۸ - شام بشارت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو لذت عمل را از کارزار ما پرس آئین سلطنت را از حال زار ما پرس آن لذّتی که باشد از اشتهاد صادق شام بشارت وصل از روزگار ما پرس مجنون عشق ما را از باغ و راغ کم گوی از وی تو سور جوی و بوی بهار ما پرس از خان و مان وهرکس ، کردم خراب او را منبعد اگر بخواهی اندر دیار ما پرس هرشب زلطف پرسم احوال تو چگونه است ذوق خطاب ما را از دل نگار ما پرس برتربت خراب عشاق ما نظر کن واز ذرّه ذرّه خاکش تو انتظار ما پرس عاشق نِئی چه دانی درد فراق ما را رو رو تو این مصیبت از سوگوار ما پرس عاشق که از غم من کاهیده گشت و جان داد این مرغزار او را از مرغزار ما پرس تو صاف دل چه دانی نالیدن سحرگه آئین دردمندی از درد خارما پرس دل از غم دو عالم فارغ کن و پس آنگه آنی به پیش محیی از لطف یار ما پرس عبدالقادر گیلانی