شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۹ - جمال بقیت اللهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سپاه صبح زد از ماه خیمه تا ماهی ستاره کوکبه آفتاب خرگاهی به لاجورد افق ته کشیده برکه شب مه و ستاره طپیدن گرفته چون ماهی صلای رحلت شب داد وطلعت خورشید خروس دهکده از صیحه سحرگاهی به جستجوی تو ای صبح در شبان سیاه بسا که قافله آه کرده ام راهی نمانده چشمه آب بقا به ظلمت دهر بجز چراغ جمال بقیت اللهی برآی از افق ای مشعل هدایت شرق برآر گله این گمرهان ز گمراهی ز سایه ئی که به خاک افکنی خوشم چکنم همای عرش کجا و کبوتر چاهی بشارتی به خدا خواندن و خدا دیدن که این بشر همه خودبینی است و خودخواهی به گوش آنکه صدای خدا نمی شنود حدیث عشق من افسانه ئی بود واهی تو کوه و کاه چه دانی که شهریارا چیست به کوه محنت من بین و چهره کاهی شهریار