شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۹ - باده وحدت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر برآرید حریفان که سبوئی بزنیم خواب را رخت بپیچیم و به سوئی بزنیم باز در خم فلک باده وحدت سافی است سر برآرید حریفان که سبوئی بزنیم ماهتابست و سکوت و ابدیت یا نیز سر سپاریم به مرغ حق و هوئی بزنیم خرقه از پیر فلک دارم و کشکول از ماه تا به دریوزه شبی پرسه به کوئی بزنیم چند بر سینه زدن سنگ محبت باری سر به سکوی در آینه روئی بزنیم آری این نعره مستانه که امشب ما راست به سر کوی بت عربده جوئی بزنیم خیمه زد ابر بهاران به سر سبزه که باز خیمه چون سرو روان بر لب جوئی بزنیم بیش و کم سنجش ما را نسزد ورنه که ما آن ترازوی دقیقیم که موئی بزنیم شهریارا سر آزاده نه سربار تن است چه ضرورت که دم از سر مگوئی بزنیم شهریار