شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۱ - عهد قدیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم خون کند خاطر من خاطره عهد قدیم چه شدن آن طره پیوند دل و جان که دگر دل بشکسته عاشق ننوازد به نسیم آن دل بازتر از دست کریمم یارب چون پسندی که شود تنگتر از چشم لئیم عهد طفلی چو بیاد آرم و دامان پدر بارم از دیده به دامان همه درهای یتیم یاد بگذشته چو آن دور نمای وطن است که شود برافق شام غریبان ترسیم یا به آهو روشان انس وصفا ده یارب یا ز صاحبنظران بازستان ذوق سلیم سیم و زر شد محک تجربه گوهر مرد که سیه باد بدین تجربه روی زر و سیم دردناک است که در دام شغال افتد شیر یا که محتاج فرومایه شود مرد کریم نشود مرغ چمن همنفس زاغ و زغن “روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم” دولت همت سلطان قناعت خواهم تا تمنا نکنم نعمت ارباب نعیم هم از الطاف همایون تو خواهم یارب در بلایای تو توفیق رضا و تسلیم نقص در معرفت ماست نگارا ور نه نیست بی مصلحتی حکم خداوند حکیم شهریارا به تو غم الفت دیرین دارد محترم دار به جان صحبت یاران قدیم شهریار