شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۶ - نگین گم شده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گلچین که آمد ای گل من در چمن نباشم آخر نه باغبانم شرط است من نباشم ناچار چون نهد سر بر دامن گلم خار چاکم بود گریبان گر در کفن نباشم عهدی که رشته آن با اشک تاب دادی زلف تو خود بگوید من دل شکن نباشم اکنون که شمع جمعی دودم به سر رود به تا چشم رشک و غیرت در انجمن نباشم بی چون تو همزبانی من در وطن غریبم گر باید این غریبی گو در وطن نباشم با عشق زادم ای دل با عشق میرم ای جان من بیش از این اسیر زندان تن نباشم بیژن به چاه دیو و چشم منیژه گریان گر غیرتم نجوشد پس تهمتن نباشم بیگانه بود یار و بگرفت خوی اغیار من نیز شهریاراجز خویشتن نباشم شهریار