شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵ - ای شیراز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیدمت دورنمای در و بام ای شیراز سرم آمد به بر سینه سلام ای شیراز وامداریم سرافکنده ز خجلت در پیش که پس انداخته ایم اینهمه وام ای شیراز توسن بخت نه رام است خدا می داند ورنه دانی که مرا چیست مرام ای شیراز نکهت باغ گل و نزهت نارنجستان از نسیمم بنوازند مشام ای شیراز نرگسم سوی چمن خواند و سروم سوی باغ من مردد که دهم دل به کدام ای شیراز به قیام از بر هر گنبد سبزی سروی چون عروسان خرامان به خیام ای شیراز توئی آن کشور افسانه که خشت و گل تست با من از عهد کهن پیک و پیام ای شیراز سرورانت مگر از سرو روانت زادند که در آفاق بلندند و به نام ای شیراز قرن ها می رود و ذکر جمیل سعدی همچنان مانده در افواه انام ای شیراز خواجه بفشرد سخن را و فکندش همه پوست تا به لب راند همه جان کلام ای شیراز زان می لعل که خمخانه به حافظ دادی جرعه ای نیز مرا ریز به جام ای شیراز زان خرابات که بر مسند آن خواجه مقیم گوشه ای نیز مرا بخش مقام ای شیراز ترک جوشی زده ام نیم پز و نامطبوع تب عشقی که بتابیم تمام ای شیراز شهسوار سخنم لیک نه با آن شمشیر که به روی تو برآید ز نیام ای شیراز شاید از گرد و غبار سفرم نشناسی شهریارم به در خواجه غلام ای شیراز شهریار